تعامل با افراد غیرباهوش در محیط کار

کار کردن با افراد سخت

فهرست مطالب

چیزی که مدت‌هاست درباره‌ی خودم کشف کرده‌ام این است که نمی‌توانم با کسی کار کنم که باهوش نیست.

حالا بگذریم از این که باهوش بودن یا نبودن نسبی‌ست و هرکس فرصت خطا و اشتباه دارد و چه و چه و چه!… منظور من دقیقا کسی‌ست که تو را مجبور می‌کند یک چیز را بارها برایش توضیح بدهی! کسی که با او زبان مشترک نداری، تو یک چیز می‌گویی و او چیز دیگری برداشت می‌کند. کسی که اصطلاحا دیر می‌گیرد. اگر کاری را به او بسپاری دوباره می‌آید و هزار و یک سوال از تو می‌پرسد، جوری که با خودت می‌گویی اگر خودم انجامش بدهم راحت‌ترم. کسی که هر مرحله از کار را با تو چک می‌کند، به کاری که انجام می‌دهد مطمئن نیست، کار را به سرانجام نمی‌رساند، به جای سرچ کردن، مطالعه کردن و تست کردن، راحت‌ترین کار را انتخاب می‌کند و می‌آید از تو می‌پرسد.

خب این افراد سرعت را پایین می‌آورند، وقت و انرژی تو و خودشان را هدر می‌دهند؛ در نتیجه خروجی گرفتن از آن‌ها کار حضرت فیل است.

انتخاب من همکاری با چنین آدم‌هایی نیست اما تجربه به من ثابت کرده حداقل یک نفر با این شرایط در ساختار تیم پیدا می‌شود تا شما را به سر حد مرگ دیوانه کند.

مهم‌ترین مساله این است که جوری با او تعامل نکنید که حس کند دارید باهوش نبودنش را به رخش می‌کشید. مثلا نگویید این را که برایت توضیح داده بودم یا چند بار بگویم؟… و چیزهایی شبیه این‌ها…

راه‌حل‌هایی که من به تجربه به آن رسیده‌ام این است که:

توضیحات را با جزییات و به شکل مکتوب در اختیارش بگذارید تا هر بار چیزی  یادش رفت به جای سوال پرسیدن به آن توضیح مکتوب مراجعه کند.

چک‌لیستی از جزییات و معیارهای کیفیت کار درست کنید تا بداند دقیقا قرار است چه چیزی را به شما تحویل بدهد.

مسائل را به شکل گروهی برای او و یک نفر دیگر از اعضای تیم که کارشان به هم وابسته است توضیح بدهید و در پایان بگویید اگر جایی را متوجه نشدید با هم چک کنید، به این شکل او پیش از مراجعه به شما به هم‌تیمی‌اش مراجعه خواهد کرد.

و در پایان اگر قرار شد چیزی را برای بار هزارم توضیح بدهید، آرام باشید، خونسردی خودتان را حفظ کنید، یادتان باشد ایجاد تعامل خوب به عهده‌ی مدیر است حتی اگر مجبور باشد یک‌تنه این کار را بکند، پس پیش از شروع بگویید: شاید من بد توضیح دادم، اشکالی نداره دوباره توضیح می‌دم…
به این شکل حس بدی متوجه او نخواهد بود و بابت سوال پرسیدن‌های پی در پی شرمنده نخواهد شد.

اگر تجربه‌ای از کار با این افراد دارید هم خوشحال می‌شوم با من به اشتراک بگذارید.

صدیقه حسینی _ سفرنامه‌ی شغلی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
خواندنی‌های پیشنهادی
حل مساله
حل مساله یا تعریف مساله؟!

فکر می‌کنم مشکل اصلی ما در تعریف مساله است نه حل مساله! درواقع مساله‌ی اشتباه را با فرضیات خودمان تعریف می‌کنیم درحالی که مساله‌ی اصلی

ادامه مطلب »
Scroll to Top