اولین تجربه یوایکس رایتینگ در 9 سالگی
یادم هست هشت یا نه ساله که بودم همسایهای داشتیم که اعتیاد به خرید داشت و هربار وسیلهی تازهای برای خانه و آشپزخانهاش میخرید. حالا
یادم هست هشت یا نه ساله که بودم همسایهای داشتیم که اعتیاد به خرید داشت و هربار وسیلهی تازهای برای خانه و آشپزخانهاش میخرید. حالا
فارسینویسی به چه قیمت؟ عجیب نیست که «یوایکسرایتر» را «تجربهنویس» ترجمه میکنند؟… به نظر من این عبارت، خودش نشاندهندهی این است که ما هنوز یوایکسرایتینگ
دوستم تعریف میکرد مصاحبهکننده به حالت یه بازجو که چیزی نمونده مُچ مجرم رو بگیره، ازش پرسیده: بگو ببینم! پیشخوان درسته یا پیشخان؟ دوستم هم
مدیر محصولی که نمیتواند فکر کند و تصمیم بگیرد که مدام میگوید من حوصلهی دردسر ندارم، مدیر محصولی که جسارت ندارد مجبور میشود دنبالهرو باشد.
چیزی که مدتهاست دربارهی خودم کشف کردهام این است که نمیتوانم با کسی کار کنم که باهوش نیست. حالا بگذریم از این که باهوش بودن
توی تیم جدید، دو نفر، یک خانم و آقا هستند که با هم مشکل دارند، یعنی قهرند و یکجورهایی سایهی همدیگر را با تیر میزنند.
در قسمتی از سریال فرندز، فیبی میگوید اگر پسر بود بین مانیکا و ریچل، قطعا ریچل را انتخاب میکرد چون ریچل سادهلوح است و بهراحتی
اولین روز کاری برای منی که از تعامل با آدمها گریزانم با تعامل صد در صدی گذشت. با تک تک بچهها جلسه گذاشتم تا برایم
فکر میکنید نوشتن چنین مقالهای چقدر وقتتان را بگیرد؟ چقدر لازم است دربارهاش تحقیق کنید؟ چقدر به طراحی نیاز دارد؟ چقدر لازم است دربارهی تمام مراحلش فکر کنید؟