مدیر محصولی که نمیتواند فکر کند و تصمیم بگیرد که مدام میگوید من حوصلهی دردسر ندارم، مدیر محصولی که جسارت ندارد مجبور میشود دنبالهرو باشد.
سوال اینجاست که چنین مدیر محصولی دنبالهروی چه چیزی خواهد بود؟ او اگر به اندازهی کافی باهوش باشد میتواند نظرات را بشنود و بررسی کند و دنبالهروی بهترین نظر باشد اما اگر فقط بخواهد تایید بگیرد برایش فرقی ندارد مدیرها چه میگویند، کار او موافقت با مدیرهاست حتی به غلط!
در آخرین تجربهی کاریام مدیر محصولی داشتیم که مدام روی مدرک دانشگاهیاش تاکید میکرد و از دل بحثهای کاری موضوعاتی را استخراج میکرد تا اطلاعات عمومیاش دربارهی آن چیز بیربط را به رخ بقیه بکشد و تحسین بگیرد و همه بگویند چقدر اطلاعات دارد و در نهایت وقتی کار به تصمیمگیری میرسید نگاه میکرد ببیند مدیرها چه میگویند و همان را تکرار میکرد و این وسط اگر بقیه هزار حرف درست و اصولی هم میزدند نمیشنید، درواقع نمیخواست بشنود و به شدیدترین شکل ممکن مخالفت میکرد.
از جایی به بعد متوجه شدیم برای او «که میگوید» مهمتر است از «چه میگوید»
و این چاهیست که اگر مدیر محصول در آن بیفتد کل تیم را با خودش پایین میکشد.
صدیقه حسینی – سفرنامهی شغلی