چه طور از کارشناس محتوا به یوایکس رایتر تبدیل شویم؟

کارشناس محتوا
فکر می‌کنید نوشتن چنین مقاله‌ای چقدر وقتتان را بگیرد؟ چقدر لازم است درباره‌اش تحقیق کنید؟ چقدر به طراحی نیاز دارد؟ چقدر لازم است درباره‌ی تمام مراحلش فکر کنید؟

فرض می‌کنیم شما یک کارشناس محتوا هستید که دلتان می‌خواهد در آینده‌ای نه‌چندان دور یوایکس‌رایتینگ را تجربه کنید و حالا دارید از خودتان می‌پرسید: از کجا باید شروع کنم؟… خب! اگر از من می‌پرسید باید بگویم از همین حالا! اما چه‌طور؟

چه‌طور مثل یک یوایکس‌رایتر فکر کنیم؟

 

بیایید یوایکس‌رایتینگ را این‌طور معنی کنیم: ساخت تجربه‌ی بهتر برای کاربر به کمک کلمات!… خب این‌طور که معلوم است شما مواد اولیه یعنی کلمات را دارید پس بهتر است برویم سراغ بخش بعدی که از قضا قسمت سخت مساله ‌است! سوال این‌جاست: چه‌طور تجربه‌ی بهتری برای مخاطب بسازیم؟

فرض کنیم قرار است مقاله‌ای بنویسیم که کلمه‌ی کلیدی‌اش این است: شب یلدا!… البته چندتایی کلمه‌ی کلیدی فرعی هم دارد مثل: فلسفه‌ی شب یلدا – رسم و رسوم شب یلدا و… خب پس ما موضوع را داریم و کلمات کلیدی فرعی هم تقریبا جهت مقاله را مشخص می‌کنند، حالا نوبت چیست؟

باید بدانیم که قرار است این مقاله را برای کدام دسته از مخاطب‌ها بنویسیم؟ برای مخاطب نوجوانی که قرار است درباره‌ی شب یلدا و فلسفه‌اش تحقیق کند؟… برای تازه عروسی که می‌خواهد بداند رسم و رسوم شب یلدا توی هر شهر به چه شکل است؟… برای شاعری که می‌خواهد عبارت شب یلدا را در آثار شاعران و نویسندگان گذشته بررسی کند؟ اصلا نسبت مخاطب با موضوع مقاله چیست؟… پاسخ به این سوال می‌تواند مسیر نوشتن مقاله را روشن کند.

برای مخاطب نوجوان باید بگوییم شب یلدا چیست؟ از کجا آمده؟ چرا این روز را جشن می‌گیریم؟ توی این شب چه خوراکی‌هایی می‌خوریم؟ و چیزهایی شبیه این!

برای مخاطب شماره دو که یک تازه عروس کنجکاو است باید در این‌باره بگوییم که شب یلدا در هر شهر چه‌طور برگزار می‌شود؟ باورهای مردم شهرهای مختلف درباره‌ی شب یلدا چیست؟ توی هر شهر مردم چه خوراکی‌ها و هدیه‌هایی را به این مناسبت به منزل تازه عروس می‌برند؟ و…

برای مخاطب سوم باید برویم سراغ بررسی شعرها و داستان‌ها! چند بیتی از شاعران مختلف بیاوریم و بگوییم شب یلدا در این شعرها نماد چیست! بعد برویم سراغ داستان‌های فارسی و بگوییم در این داستان‌ها به شب یلدا اشاره شده است، چند خط از خلاصه‌ی هر داستان بیاوریم و به منبع اصلی برای خواندن داستان کامل، ارجاع بدهیم. اگر لازم بود اسم نشر و سال چاپ و… را هم بنویسیم و خلاصه سعی کنیم به تمام سوال‌هایی که ممکن است برای مخاطب پیش بیاید پاسخ بدهیم. (اگر لینک خرید هر کتاب را هم بگذاریم که چه بهتر! تجربه‌ی بهتری می‌سازیم.)

پس وقتی از شناخت مخاطب حرف می‌زنیم منظورمان چنین چیزی‌ست که رویکرد ما به موضوع مقاله را مشخص می‌کند نه یک چیز خیالی که قرار نیست کمک‌کننده باشد.

حالا که رویکرد مقاله مشخص شد، تحقیق و پژوهش را بر همین اساس شروع می‌کنیم. فرض می‌کنیم قرار است برای مخاطب سوم بنویسیم؛ پس باید برویم سراغ بررسی شعرها و داستان‌هایی که ردپایی از شب یلدا در آن‌ها دیده می‌شود و از هرجایی که بتوانیم مطلب پیدا می‌کنیم، پس محض رضای خدا نگویید من برای نوشتن این مقاله ده لینک اول گوگل را بررسی کردم و چیزی پیدا نکردم. باید به سراغ منابع آفلاین هم برویم. مستند ببینیم. توی یوتیوب بگردیم. اگر لازم شد با آدم‌های متخصص حرف بزنیم. برویم توی فیس‌بوک و کلمه‌ی کلیدی‌مان را سرچ کنیم. توی اپلیکیشن‌هایی مثل فیدیبو و طاقچه هم می‌توانیم کتاب‌ها را براساس کلمه کلیدی پیدا کنیم. مقاله‌های دانشگاهی و نشریه‌های تخصصی را هم فراموش نمی‌کنیم. خلاصه به هرکجا که لازم است سر می‌زنیم تا مطالبی را که می‌خواهیم پیدا کنیم.

حالا می‌رسیم به سوال اصلی و آن این است که: چه طور بنویسیم؟ با کدام لحن؟ با چه ادبیاتی؟ از کدام دایره‌ی واژگانی استفاده کنیم؟ چقدر می‌توانیم شوخ‌طبع باشیم؟ چقدر باید رسمی بنویسیم؟ می‌توانیم از کلمات شکسته استفاده کنیم یا نه؟… انتخاب لحن، ریتم متن، کوتاه و بلندی جمله‌ها، پاراگراف‌بندی‌ها، محل لینک‌های داخلی و… همه و همه کمک می‌کنند تجربه‌ی بهتری برای مخاطب بسازیم، جوری که جواب تمام سوال‌هایش را بگیرد، لازم نباشد یک جمله را چند بار بخواند تا متوجه بشود، حواسش با عوض شدن ریتم مقاله پرت نشود و کلی نکته‌ی ریز و درشت دیگر!

لازم است تصمیم بگیریم عنوان اصلی مقاله چه باشد که منظور را تمام و کمال برساند؟ می‌توانیم از یک مصرع شعر که کلمه‌ی «شب یلدا» را در خودش جا داده استفاده کنیم یا این‌که خیلی مستقیم بنویسیم: بررسی شب یلدا در شعر و داستان‌های فارسی…کدام مخاطب را متقاعد می‌کند این مقاله را بخواند؟…

چه طور مثل یک یوایکس‌رایتر ساختار مقاله را بچینیم؟

 

مرحله‌ی بعد این است که از خودمان بپرسیم چه طور مقاله را شروع کنیم؟ از اهمیت شب یلدا در ادبیات بگوییم بهتر است یا خودمان را بگذاریم جای مخاطب و ببینیم چه شده که چنین موضوعی توجهش را جلب کرده است؟ چگونگی شروع مقاله، دومین سوالی‌ست که به عنوان یک طراح، باید به آن پاسخ بدهیم.

مرحله‌ی بعد مشخص کردن زیرتیترهاست! چند زیرتیتر داریم؟ زیرتیترها را چه‌طور بنویسیم؟ توی هر قسمت چه چیزهایی می‌خواهیم بگوییم؟ کدام مثال‌ها را می‌خواهیم بررسی کنیم؟ اول شعرها را بیاوریم یا اول داستان‌ها را؟ چه‌طور است مطالب را بر اساس موضوع دسته‌بندی کنیم؟ مثلا بگوییم در این دسته از شعرها شب یلدا نماد یک ظلم طولانی‌ست و در این دسته از شعرها شب یلدا نماد یک شادی بزرگ است و… این که چه‌طور مطالب را دسته‌بندی کنیم، اول چه چیز را بگوییم، چه طور مثال بزنیم و درنهایت چه‌طور مقاله را به پایان برسانیم، همه‌ی این‌ها تصمیم ما به عنوان طراح تجربه‌ی کاربری به کمک کلمات است.

آیا چیزی هست که از قلم انداخته باشیم؟ بله! هنوز ریزه‌کاری‌هایی باقی مانده است، مثلا این‌که کدام عبارت‌ها را برجسته بنویسیم که توجه مخاطب جلب شود؟ کدام اطلاعات را به شکل تیتروار بیاوریم که مخاطب با یک نگاه بخواند و عبور کند؟ اگر توی شعری کلمه‌ی سختی بود بهتر است همان‌جا توی پرانتز به زبان خیلی ساده توضیحش بدهیم که نیازی به پانویس نباشد، چون می‌دانیم رفتن به انتهای مقاله، خواندن پانویس و بازگشت دوباره به متن، چقدر سخت است و حواس مخاطب را پرت می‌کند. در کدام بخش از مقاله بهتر است از تصویر استفاده شود؟ پیشنهاد ما برای تصویر چیست؟ می‌توانیم ایده‌ی تصویری را برای طراح‌گرافیک توصیف کنیم تا بداند باید دنبال چه تصویری باشد. کار طراح متنی تجربه‌ی کاربری این است که در طراحی تک‌تک مراحل از خودش بپرسد من چه‌طور می‌توانم این تجربه را برای مخاطب آسان‌تر کنم؟

در آخر این‌که

 

فکر می‌کنید نوشتن چنین مقاله‌ای چقدر وقتتان را بگیرد؟ چقدر لازم است درباره‌اش تحقیق کنید؟ چقدر به طراحی نیاز دارد؟ چقدر لازم است درباره‌ی تمام مراحلش فکر کنید؟ بله! مشکلات نوشتن مقاله و مباحث مالی و… را می‌دانم اما حتما متوجه شده‌اید که یک یوایکس‌رایتر بیشتر از آن که یک نویسنده باشد یک طراح است، پس اگر می‌خواهید یوایکس‌رایتینگ را تجربه کنید لازم است حداقل هفته‌ای یک مقاله را با تفکر طراحی بنویسید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری
خواندنی‌های پیشنهادی
حل مساله
حل مساله یا تعریف مساله؟!

فکر می‌کنم مشکل اصلی ما در تعریف مساله است نه حل مساله! درواقع مساله‌ی اشتباه را با فرضیات خودمان تعریف می‌کنیم درحالی که مساله‌ی اصلی

ادامه مطلب »
Scroll to Top